مثل همیشه سلام
درخیابان ،امروز
طبل وپرچم دیدم
برلب آدم ها
خنده راکم دیدم
روی اسبی دیدم
بچه ای کوچولو
مادر من می گفت
آب می خواهد او
توی هیئت ،بابا
ژاکت مشکی داشت
در کنارش مردی
یک علم رابرداشت
مادرمن می گفت
روز کوچ گل هاست
این عزاداری ها
یادی از عاشوراست
حمید رضا جان بسیار زیبابود

افرین ،برای شما که سن کمی دارید این شعر بسیار عالی است امیدوارم موفق باشی